به چه پناه می بری؟

گاهی فکر می کنی در میان بیابانی هستی سوزان . سوزِ جان سوزی که تفاوتی نمی کند چرا و چگونه است بند بندِ وجودت را می آزاد .عذابی چون بیابانی گرم از جنس نبود کسی که باید باشد تا بودش آبی شود بر آتش درونت، یا بیابانی سرد از بی تفاوتی کسی که باید خورشیدی باشد بر سرمای وجودت، فرقی نمی کند .بیابان بیابان است و آزار و عذاب یکی است . آدمی هیچکدام را تاب نمی آورد .و تو در این میان چیزی را، شاید هم کسی را می خواهی که به او پناه ببری. می دانی من به ………….. پناه می برم نمی دانم تو چه می کنی ؟ ولی می دانم هر کس به آرام دل خود آن هم به اندازه ی بزرگی خود به چیزی یا به کسی پناه می برد.

Be First to Comment

دیدگاهتان را بنویسید